این لیست شامل کلمههایی هست که در مقالههای سایت و یا ویدیوهای پیج اینستگرم راز استفاده میشه. این ترجمهها عامیانه و بیشتر یه تفسیر و توضیح هست
WORD | معنی |
Accessory | اکسسوری. هرچیزی که برای آراسته کردن تیپ استفاده بشه |
Asymmetric | نامتقارن |
Award | جایزه. مثل جایزه اسکار |
Backpack | کوله پشتی |
Bottom | پایینتنه – وقتی خطاب به لباس باشه |
Cardholder | جای کارت |
Clutch | کیف بدون بند |
Cool | باحال . اگه مود کول باشه به معنی خنک میشه |
Costume | لباسهای آنرمال که برای مراسم و یا منظور خاصی استقاده میشه. مثل لباس هالووین و یا لباس کارکتر یه فیلم |
Crime | جُرم |
Designer | طراح. به برندهای لاگژری هم خطاب میشه |
Detail | جزییات |
Dope | در کل به معنی باحال و خفن |
Dressed | وقتی که لباست و پوشیده باشی و آماده هستی |
Element | عنصر. تشکیل دهنده دیزاین و تیپ |
Ethical | کار اخلاقی و با وجدان |
Flattering | وقتی که یه لباس به شخص بیاد و بهترش کنه |
Floral | گلگلی |
Girl Power | وقتی خانومها همدیگه رو ساپورت میکنن و به موفقیت هم کمک میکنن |
Handbag | کیف قابل حمل با دست |
Hate | نفرت |
Hate Crime | وقتی به خاطر اختلاف عقاید از کسی خوشت نیاد و بهش بی احترامی کنی یا صدمه بزنی |
Hater | کسی که از همهچی ناراضی و شاکیه |
Illusion | درست کردن باور و خطای دید. مثلا پوشیدن مشکی برای لاغرتر به نظر اومدن |
Inspiration | به معنی الهام گرفتن. آدم، وسیله، یا مکانی که الهام بخشه |
Knowledge | دانش |
Lingerie | لباس زیر. لباس خواب سکسی |
Look | فعلش میشه نگاه کردن. کلمهاش هم میشه ظاهر. میتونیم به کل تیپ و ظاهر یه شخص بگیم لوک |
Media | رسانه |
Negative Space | فضای خالی |
Outfit | کل تیپ |
Overdressed | وقتی لباس برای جایی زیادیه و مناسب نیست. مثل پوشیدن لباس شب تو سینما |
Pattern | چیزی که تکرار میشه. مثل طرح پارچه |
Placement | قرار دادن |
Product | جنس و محصول |
Purse | کیف. معمولا به کیفهای خانومها گفته میشه |
Runway | مسیر تعیین شده در فشن شو برای راه رفتن مدلها. به فشن شو هم میشه خطاب شه، مثلا میگیم این پیراهن و تو رانوِی دیدم |
Safe | امن. تو فشن وقتی تو دیزاین و استایل ریسک نمیبینیم سِیف خطاب میکنیم |
Shop | کلمهاش میشه مغازه و فعلش میشه خرید کردن |
Signature | به معنی امضا. به اثار خاص و رد پای دیزاینرها در طرحشون هم گفته میشه |
Silhouette | شکل و فرم کلی. مثلا میگیم سیلوئِت بدن ساعت شنیه |
Stylish | آدم خوشتیپ. لباس یا اکسسوری مد یا قشنگ |
Sweatshop | کارخونههایی که شرایط خیلی بد و یا کارمندهای غیرقانونی مثل افراد زیر ۱۸ سال داره |
Symmetry | تقارن. قرینه |
Tailor | خیاط |
Tailored | مثل مدل کتشلوار. خوش دوخت و فیت بدن |
Top | بالاتنه – وقتی خطاب به لباس باشه |
Trend | جهت کلی که یه چیزی حرکت و یا تغییر میکنه |
Underdressed | وقتی برای جایی لباس کمه و مناسب نیست. وقتی همه لباس شب پوشیدن و یکی با تیپ کژوال هست |
Unethical | کار غیر اخلاقی. مثل ندادن حقوق کافی |
Versatile | وقتی بشه با شرایط مختلف تغییر یا وفق داد |
Vogue | مجله وُگ. تو فشن به عنوان یه صفت مثبت هم استفاده میشه، مثلا به یه چیز یا کسی که استایلیشه میتونیم بگیم وُگ |
Wallet | کیف پول |
Weekend | آخر هفته |
Weird | عجیب و غیرمعلوم |