من عطر و خیلی دوست دارم. همیشه دلم میخواست بتونم اون بویی که خیلی دوست دارم و پیدا کنم تا بوی مخصوص خودم و بدم! ولی هرچقدر هم که با یه عطری حال میکردم بعد از یه مدت دلم و میزد و دلم یه بوی جدید میخواست. دوستایی داشتم که از سن کم بوی خودشون و پیدا کرده بودن و اگه بوی عطرشون و جایی حس کنم سریع یادشون میوفتم و اون بو برام شده جزوی از هویتشون و همیشه به نظرم مهم میومد که منم اون یه بوی خاص رو برای خودم پیدا کنم
بوی عطر یکی از تشکیل دهندههای استایل ما میتونه باشه. اینکه یکی با بوی خاصی ما رو بشناسه یا ازمون یاد کنه، عطر و جزوی از هویتمون میکنه. وقتی ما تونستیم اون بویی که خیلی دوست داریم و پیدا کنیم، و خودمون و باهاش بشناسیم، تو بقیه قسمتهای استایل از جمله لباس پوشیدن هم دستمون راه میوفته و دیگه میدونیم چی دوست داریم
استایل همینه. یعنی خودمون و پیدا کنیم، بدونیم چی میخوایم و چجوری هستیم، و همون و بروز بدیم. فشن یه وسیلهای هست برای ما تا بتونیم این مکالمه رو بدون استفاده از کلمات انجام بدیم. میگن کتاب و از رو جلدش قضاوت نکنین؛ پس شما هم فقط از رو تیپ و لباس کسی و قضاوت نکنین. به جاش بیاین به کل استایل نگاه کنین: مدللباس، حرف زدن، رفتار، باورها، و حتی بوی عطر
من چندساله که دوباره برگشتم به این عطری که تو ۱۴ سالگی مامانم بهم کادو داده بود. اونموقع وقتی تموم شد دیگه نخریدمش و رفتم سراغ بوی بعدی. حالا به خودم اومدم و دیدم بیشتر از ۳-۴ باره که تموم شده و دوباره خریدمش. پس فکر کنم میشه گفت که منم آخر بوی خودم و پیدا کردم